وقتی یه دختر بهت گیر میده.. ➡
وقتی حسودی میکنه و حرص میخوره... ➡
خوشحال باش..! ➡
چون که عاشقته..!! ➡
نگو حساسه..! ➡
نگو شکاک و بدبینه.! ➡
واسش مهمی! ➡
فقط بترس از روزی که ➡
اوج گیردادناش بشه یه کلمه ➡
هـــر جـــور راحــتـی..! ➡
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
اگه گوشیت اونجا باشه میری بیاری ؟؟؟ | 2 | 191 | danial |
من چه رنگی هستم ؟! | 2 | 137 | geloria |
مرد ساپورت پوش | 1 | 317 | geloria |
همین الان کدومش ؟! | 2 | 157 | geloria |
از کدوم میترسی ؟؟؟ | 2 | 179 | geloria |
با یه عدد3رقمی من رو توصیف کن | 2 | 175 | geloria |
ماشین عروسیت رو انتخاب کن | 1 | 165 | maryjon |
حسرت یعنی... | 0 | 163 | danial |
سقوط هندوانه از بلای برج میلاد | 0 | 168 | maryjon |
دستشویی مخصوص عشاق | 0 | 185 | danial |
نمیدونم چرا خندم میگیره... | 0 | 167 | geloria |
عکس دختران تهرانی در مترو | 0 | 207 | geloria |
قوانین انجمن | 0 | 208 | danial |
وقتی یه دختر بهت گیر میده.. ➡
وقتی حسودی میکنه و حرص میخوره... ➡
خوشحال باش..! ➡
چون که عاشقته..!! ➡
نگو حساسه..! ➡
نگو شکاک و بدبینه.! ➡
واسش مهمی! ➡
فقط بترس از روزی که ➡
اوج گیردادناش بشه یه کلمه ➡
هـــر جـــور راحــتـی..! ➡
خواستم همه چی رو بگم و وقت نشد
به خودم گفتم نليسا بگو دیگه خر نشو
ولی خودت فهمیدی و دیدی قلبمو
یادته آخره شب خندیدیم از شب تا صبح؟
یادته افتادم پایین؟
یادته تخته رو ؟
یادته نورو کم میکردم میگفتی ور نرو؟
يادته لهجه رو همه کارا خنده رو ؟
جون من بگو یادته هنوز صحنه رو ؟
:)
تنها تویی تو که میتپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایههایی
باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی
نمیشوی چرا گاهی؟
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها
شمردهتر بگو با من
حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانهها را
آشوبم، آرامشم تویی
به هر ترانهای سر میکشم تویی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشوبم، آرامشم تویی
به هر ترانهای سر میکشم تویی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار بگویم که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ترانه آفریدم
میون این همه کوچه که بهم پیوسته
کوچهی قدیمی ما کوچهی بنبسته
دیوار کاهگلی یه باغ خشک، که پر از شعرای یادگاریه
مونده بین ما و اون رود بزرگ، که همیشه مثل موندن جاریه
صدای رود بزرگ، همیشه تو گوش ماست
این صدا لالاییِ خواب خوب بچههاست
کوچه اما هر چی هست، کوچهی خاطرههاست
اگه تشنهست اگه خشک، مال ماست کوچهی ماست
توی این کوچه به دنیا اومدیم
توی این کوچه داریم پا میگیریم
یه روزم مثل پدربزرگ باید
تو همین کوچهی بنبست بمیریم
اما ما عاشق رودیم مگه نه؟
نمیتونیم پشت دیوار بمونیم
ما یه عمره تشنه بودیم مگه نه؟
نباید آیهی حسرت بخونیم
دست خستهمو بگیر تا دیوار گلی رو خراب کنیم
یه روزی، هر روزی باشه دیر و زود
میرسیم با هم به اون رود بزرگ
تنای تشنهمونو میزنیم به پاکی زلال رود
گاهی نیاز داریم بی خیال شویم!
بی خیال گذشته. ..
بی خیال آینده. ...
بی خیال احساس. ...
بی خیال اگرها وشاید ها ،
گاهی لازم است. ...
بگوییم هر چه باداباد
!!!!!!
قرار نبوده تا نم باران زد
دستپاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر بگیریم
که مبادا مثل کلوخ آب شویم
قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی
ناخن های مصنوعی
دندان های مصنوعی
خنده های مصنوعی
آواز های مصنوعی
دغدغه های مصنوعی ...
هر چه فكر می کنم می بینم
قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان
در رقابت های تنگانگ باشیم
تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم
این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن
برای چیست؟
قرار نبوده
همه از دم درس خوانده بشویم
از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم
بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود
باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند
دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند
قرار نبوده این همه در محاصره سیمان و آهن
طبقه روی طبقه برویم بالا
قرار نبوده
این تعداد میز و صندلی کارمندی
روی زمین وجود داشته باشد
بی شک
این همه کامپیوتر و پشت های غوز کرده آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده ...
تا به حال بیل زده اید؟
باغچه هرس کرده اید؟
آلبالو و انار چیده اید؟
کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفته اید؟
آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست.
این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر،
برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان،
برای خیره شدن به جاریِ آب شاید،
اما برای ساعت پشت ساعت
روز پشت روز
شب پشت شب
خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشده اند.
قرار نبوده
خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند
و ساعت های دیجیتال به جایشان صبح خوانی کنند.
آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً،
که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن ما تا قرص خواب لازم نشویم
و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.
من فکر می کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان،
بشود همه دار و ندار زندگی مان، همه دغدغه زنده بودن مان.
قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن،
این همه
قانون مدنی عجیب و غریب
و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه
و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد.
قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم
و سی سال بگذرد از عمرمان و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم.
قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم
تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش زره بگیریم و جنگ کنیم.
قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم
اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی
یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد.
قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا، صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن
و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم ...
چیز زیادی از زندگی نمی دانم
اما همین قدر می دانم که این همه قرار نبوده ای که برخلافشان اتفاق افتاده
همگی مان را آشفته و سردرگم کرده !
آنقدر که فقط می دانیم خوب نیستیم
از هیچ چیز راضی نیستیم
اما سر در نمی آوریم چرا ...
تنهایی یعنی منتظر هیچکس نباشی...
تنهایی همان دلتنگی نیست!!!
در دلتنگی ها کسی حضور دارد!؟!؟!؟
قابل توجه کاربران عزیز گلوریا
بازدید شبانه روز از وبلاگ و وبسایت شما
بدون نیاز به بازدید از سوی شما
صد در دصد تضمینی
افزایش رتبه گوگل و الکسا
توضیحات در ادامه مطلب...
زیـن پـس آرام بــخـــواب عـشـق مـن!
مـــن تمام شب های نبودن تـــو را
بـايــد بـيـدار بـاشـم!!!
هر شب هزاران بوسه نذر کردهام ..
خــــــدا مـي شــمارد..
مـــن مي بوسم..و کنار میگذارم ..
آرزوهای دونفرهمان را که درسر داشتم..
يــــک ، دو ، ســــه ، چهــار...
هـــزار و يـکـــ ، هــزار و دو...
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
ﺳﺮﺩ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﺸﻢ!
ﻃﻌﻢ ﺑﯿﻬﻮﺩﮔــــــــــﯽ ﻣﯿﺪﻫﺪ
ﻭ ﺍﺟﺒﺎﺭ ..
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ
ﻣﯿﻞ ﻭ ﺭﻏﺒﺘﻢ ﺭﺍ
ﭼﯿﺰﯼ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ
ﻣﺮﮒ ﺟﻮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﺑﯽ ﺗﻮ!
ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻧﻮﺷﺖ؛
ﺗﻮ ﺑﯽ ﻣﻦ
ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻛﺮﺩ؟
ﺍﺻﻼ "
ﻳﺎﺩﺕ هست که دیگرنیستم.
تعداد صفحات : 9