loading...
عاشقانه های گلوریا
پیغام گلوریا

فروشگاه شارژ گلوریا (تخفیف ویژه)


آخرین ارسال های انجمن
GELORIA بازدید : 133 نظرات (2)

 

تو این دو روز زندگی

شبیه من فراوونه

یه لحظه چشماتو ببند

گذشتن از من آسونه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این تو نیستی که مرا از یاد برده ای

این منم که به یادم اجازه نمیدهم

حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند

صحبت از فراموشی نیست

صحبت از لیاقت است !!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

همیشه درد از دیگران است

گاهی از نبودنشان

گاه از بودنشان


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در خیالم پشت سرت آب ریختم نه برای اینکه برگردی ،

تا پاک شود هرچه رد پای توست از
زندگی


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جالب است که انسانها دو چشم دارند

ولی با یک چشم به دیگران می نگرند

و جالب تر اینکه انسانها یک چهره دارند اما دورویی می کنند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نمیتونم ببخشمت

دور شو برو نبینمت

تیکه ای بودی از دلم

گندیدی و بریدمت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزشت نیست

آنقدر بی ارزشی که خیلی ها اندازه تو هستند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در آغوش خودم هستم

من خودم را در آغوش گرفته ام

نه چندان با لطافت و نه چندان با محبت

اما وفادارِ وفادار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه قدر تلخ شده ای !!!

آنقدر که حتی وقتی صدایت را می شنوم

احساس می کنم دیگر دلم برایت نمی لرزد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند

نه هم قد تصورات تو

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من ، تو : ما

یادت هست ؟

ولی تمام شد

حالا چی ؟ تو ، او : شما

من هم به سلامت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فکر می کردم تو همدردی

اما نه ! تو هم دردي

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خدایا

در انجماد نگاه های سرد این مردم

دلم برای جهنمت تنگ شده است !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هرگز نگو که دوست داری ، اگر حقیقتاً بدان اهمیت نمی دهی

درباره احساست سخن نگو ، اگر واقعا وجود ندارد

هرگز دستی را نگیر وقتی قصد شکستن قلبش را داری

هرگز نگو برای همیشه وقتی می دانی که جدا می شوی

هرگز به چشمانی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری

هرگز سلامی نده وقتی می دانی که خداحافظی در پیش است

قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری

به کسی نگو که تنها اوست وقتی در فکرت به او خیانت میکنی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


دانه هایی از عشق کاشتم

و خوشه هایی از غم برداشتم

خيانت

تکرار

و رویش نفرت. ...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هرچه ها میکنم

گرم نمیشود خاطرم

بوی تعفن خيانت از دهانم میآید

هــــــــــا....

خاطر من و

خیال تو و

خیل خيانت ...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

همیشه تاریکی کریه نیست !

آبروی نور را برده این خيانت روشن.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ،

خیانت می تواند دروغ دوست داشتن باشد ،

خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ،

خیانت می تواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد .


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای نارفیق

به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم

زیر پایم را زود خالی کردی

سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر خیانتت را

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ،

به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی ،

نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی ،

به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ،

نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی ،

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی

که یه بار زیر آوار خیانتش

همه وجودت له شده ....

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

حیران شده ی گریه ی پنهانی خویشم

آرامشی از لحظه ی طوفانی خویشم

پنهان شدی و فکر خيانت به سرم زد

شرمنده ی این حالت شیطانی خویشم ..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد این اشتباه از اوست ،

اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد این اشتباه از توست !


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش هرگز در
محبت شک نبود ،


تک سوار مهربانی تک نبود ،

کاش بر لوحی که بر جان دل است ،

واژه تلخ خیانت حک نبود .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بی وفایی کن وفایت می کنند ،

با وفا باشی خیانت می کنند ،

مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست ،

مهربان باشی رهایت می کنند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هر آنکه از رفاقت دم میزند 

ولی ناخودآگاه از خیانت دم میزند .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بلرزید کوه ها از غم ، خیانت را رصد کردند

میان آسمان عشق به ماه من حسد کردند

بغرید رعد ها از خشم ، شهامت خرد شد ، پوسید

قیامت کرد زمین وقتی ، ستاره ماه را دید

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نفرين به تو که با زیباترین نقاب به چهره دوست درامدی.

نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد

نميبخشمت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد ...

از عاشقی تباهی

از زندگی مصیبت

از دوستی شکست و

از سادگی خیانت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم ،

به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم ،

چه سود از مهر ورزیدن ،

چه حاصل از وفا کردن ،

مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم

GELORIA بازدید : 181 نظرات (3)

چگونه استـــ حال من…

با غمـــ ها می سازمــــ…

باکنایه ها می سوزمــــــــــ…

به آدم هایی که مرا شکستند لبخند می زنمـــــــــ…

لبخندی تـــلخـــــــ….

خــــــــــداونــــــــــــــــــــدا…

می شود بگویی کجای این دنیـــــــــــــا جای من استــــــــ…

از تــــــــــــــو و دنـــیایی که آفـــــــــــریدی

فقط در اعماق زمینـــــ اندازه یه قـــــــبر

فقط یک قبـــــــــــــــر…

در دور تـــــــــــرین نقطه جــــــهانــــ می خــــــــــــواهمـــــــــ

خــــــــدایـــــا خــــــسته ام خــــــستهـــــــ…

 

GELORIA بازدید : 165 نظرات (0)

 

نه فازم غمه
نه سرگرمی کمه
اونی که لیاقت داره مال منه
اونیـــ م که لیاقت نداره خُب
مـــالـ هـــمــ ـه . . .

GELORIA بازدید : 183 نظرات (1)

عــشق آدم رو داغ میکنه

امـــا…

دوسـت داشتن آدم رو پــخته میکنه

هر داغـی یه روز ســـــرد میــــشه

امـــا…

هیچ پخته ای خــــام نمیــــــشه……

GELORIA بازدید : 153 نظرات (0)

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!

درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!

 

GELORIA بازدید : 174 نظرات (0)

یادت باشـــــــــد دلت که شکست

سرت را بگیری بالا
تلافی نکن

فریاد نزن

شرمگین نباش
حواست باشد

دل شکسته

گوشه هایش تیز است
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود

زخمی کنی به کینه
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش

آرزویت بود
صبور باش و ساکت

بغضت را پنهان کن

رنجت را پنهان تر

 

GELORIA بازدید : 167 نظرات (0)

روزهــــای دور از

تــــــــــــــو

را

هــــــرگــز

نــخـــواهـــم شــــمـــرد

تـــا هــمــیشـــه بـــگــویـــم هــمیـــن دیـــروز بـــود .... !!!

 

GELORIA بازدید : 198 نظرات (0)

هر شب …

به خودم قول می دهم که

فراموشـت کنم !

وقتی عکست را می بینم

تو را که نه …

قولم را فراموش می کنم… !

 

GELORIA بازدید : 206 نظرات (0)

 

یک دوســ ـت داشتن هایی هــ ـم هست
کــ ـه از دور است و در سکــ ـوت ..
که دلــ ـت برایــ ـش از دور ضعــ ـف میرود ..
که وقــ ـتی حواســـ ـش نیست ..
چشمــ ـانت را ببندی و در دل دعــــ ـآیش کنی ..
و با یه بــ ـوسه به سویــ ـش روانــ ـه کنــ ـی ..
کـه وقتــ ـی بی هــ ـوا نگــ ـاهت با نگـــ ـاهش یکــ ـی میشود ..
یــ ـک دوســ ـت داشتــ ـن هایــ ـی اســ ـت ...
ســـــــ ـآکت است .. .
آرام اســ ـت .. .
خـــــــــ ـوب اســ ـت ...
گـــ ـم اســ ـت ...

یه چیزی مثل دوست داشتن تو ...

GELORIA بازدید : 373 نظرات (0)

 

در ساحل ماسه ای باخدا قدم میزدم
به پشت سرم نگاه کردم
جاهایی که از خوشی هاحرف زده بودیم دو ردپا بود و
جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک ردپابود
به خدا گفتم در سختی ها کنارم نبودی؟
گفت آن ردپایی که میبینی من هستم؛
تورا در سختی ها به دوش میکشیدم

GELORIA بازدید : 154 نظرات (0)

وقتی یه دختر بهت گیر میده..
وقتی حسودی میکنه و حرص میخوره...
خوشحال باش..!
چون که عاشقته..!!
نگو حساسه..!
نگو شکاک و بدبینه.!
واسش مهمی!
فقط بترس از روزی که
اوج گیردادناش بشه یه کلمه
هـــر جـــور راحــتـی..!

 

GELORIA بازدید : 127 نظرات (0)

خواستم همه چی رو بگم و وقت نشد
به خودم گفتم نليسا بگو دیگه خر نشو
ولی خودت فهمیدی و دیدی قلبمو
یادته آخره شب خندیدیم از شب تا صبح؟
یادته افتادم پایین؟
یادته تخته رو ؟
یادته نورو کم میکردم میگفتی ور نرو؟
يادته لهجه رو همه کارا خنده رو ؟
جون من بگو یادته هنوز صحنه رو ؟
:)

 

GELORIA بازدید : 117 نظرات (0)

تنها تویی تو که می‌تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه‌هایی 

باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد
تو می‌روی که ابر غم ببارد 

 

به سمت ماندنت راهی 
نمی‌شوی چرا گاهی؟ 
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب‌ها 

شمرده‌تر بگو با من 
حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه‌ها را 

آشوبم، آرامشم تویی 
به هر ترانه‌ای سر می‌کشم تویی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم 

آشوبم، آرامشم تویی 
به هر ترانه‌ای سر می‌کشم تویی 
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم 

بگذار بگویم که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ترانه آفریدم

GELORIA بازدید : 84 نظرات (0)

 

میون این همه کوچه که بهم پیوسته 
کوچه‌ی قدیمی ما کوچه‌ی بن‌بسته 

دیوار کاه‌گلی یه باغ خشک، که پر از شعرای یادگاریه 
مونده بین ما و اون رود بزرگ، که همیشه مثل موندن جاریه 

 

صدای رود بزرگ، همیشه تو گوش ماست 
این صدا لالاییِ خواب خوب بچه‌هاست 

کوچه اما هر چی هست، کوچه‌ی خاطره‌هاست 
اگه تشنه‌ست اگه خشک، مال ماست کوچه‌ی ماست 

توی این کوچه به دنیا اومدیم 
توی این کوچه داریم پا می‌گیریم 
یه روزم مثل پدربزرگ باید 
تو همین کوچه‌ی بن‌بست بمیریم 

اما ما عاشق رودیم مگه نه؟ 
نمی‌تونیم پشت دیوار بمونیم 
ما یه عمره تشنه بودیم مگه نه؟ 
نباید آیه‌ی حسرت بخونیم 

دست خسته‌مو بگیر تا دیوار گلی رو خراب کنیم 
یه روزی، هر روزی باشه دیر و زود 
می‌رسیم با هم به اون رود بزرگ 
تنای تشنه‌مونو می‌زنیم به پاکی زلال رود

GELORIA بازدید : 177 نظرات (0)

قرار نبوده تا نم باران زد

دستپاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر بگیریم

که مبادا مثل کلوخ آب شویم

قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی

ناخن های مصنوعی

دندان های مصنوعی

خنده های مصنوعی

آواز های مصنوعی

دغدغه های مصنوعی ...

هر چه فكر می کنم می بینم

قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان

در رقابت های تنگانگ باشیم
تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم

این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن

برای چیست؟

قرار نبوده

همه از دم درس خوانده بشویم

از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم
بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود
باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند

دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند
قرار نبوده این همه در محاصره سیمان و آهن

طبقه روی طبقه برویم بالا

قرار نبوده

این تعداد میز و صندلی کارمندی

روی زمین وجود داشته باشد
بی شک

این همه کامپیوتر و پشت های غوز کرده آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده ...

تا به حال بیل زده اید؟
باغچه هرس کرده اید؟
آلبالو و انار چیده اید؟
کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفته اید؟
آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست.
این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر،
برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان،
برای خیره شدن به جاریِ آب شاید،
اما برای ساعت پشت ساعت

روز پشت روز

شب پشت شب

خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشده اند.

قرار نبوده

خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند

و ساعت های دیجیتال به جایشان صبح خوانی کنند.
آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً،
که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن ما تا قرص خواب لازم نشویم
و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.

من فکر می کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان،
بشود همه دار و ندار زندگی مان، همه دغدغه زنده بودن مان.

قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن،
این همه

قانون مدنی عجیب و غریب

و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه

و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد.
قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم

و سی سال بگذرد از عمرمان و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم.

قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم

تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش زره بگیریم و جنگ کنیم.

قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم

اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی
یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد.
قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا، صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن
و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم ...

چیز زیادی از زندگی نمی دانم

اما همین قدر می دانم که این همه قرار نبوده ای که برخلافشان اتفاق افتاده

همگی مان را آشفته و سردرگم کرده !

آنقدر که فقط می دانیم خوب نیستیم

از هیچ چیز راضی نیستیم

اما سر در نمی آوریم چرا ...

 

GELORIA بازدید : 100 نظرات (0)

قابل توجه کاربران عزیز گلوریا

بازدید شبانه روز از وبلاگ و وبسایت شما

بدون نیاز به بازدید از سوی شما

صد در دصد تضمینی

افزایش رتبه گوگل و الکسا

توضیحات در ادامه مطلب...

GELORIA بازدید : 167 نظرات (1)

زیـن پـس آرام بــخـــواب عـشـق مـن!
مـــن تمام شب های نبودن تـــو را
بـايــد بـيـدار بـاشـم!!!
هر شب هزاران بوسه نذر کرده‌ام ..
خــــــدا مـي شــمارد..
مـــن مي بوسم..و کنار می‌گذارم ..
آرزوهای دونفره‌مان را که درسر داشتم..
يــــک ، دو ، ســــه ، چهــار...
هـــزار و يـکـــ ، هــزار و دو...

GELORIA بازدید : 84 نظرات (0)

ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
ﺳﺮﺩ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﺸﻢ!
ﻃﻌﻢ ﺑﯿﻬﻮﺩﮔــــــــــﯽ ﻣﯿﺪﻫﺪ
ﻭ ﺍﺟﺒﺎﺭ ..
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ
ﻣﯿﻞ ﻭ ﺭﻏﺒﺘﻢ ﺭﺍ
ﭼﯿﺰﯼ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ
ﻣﺮﮒ ﺟﻮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﺑﯽ ﺗﻮ!
ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻧﻮﺷﺖ؛
ﺗﻮ ﺑﯽ ﻣﻦ
ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻛﺮﺩ؟
ﺍﺻﻼ "
ﻳﺎﺩﺕ هست که دیگرنیستم.

 

GELORIA بازدید : 102 نظرات (0)

خيلي بهت علاقه دارم سراين که صاف وساده

اومدي گفتي ميخوامت بي کلاس وبي افاده

سر تو جونمو ميدم سراخلاقاي خاکيت

پراعتماده چشمات ميخورم قسم رو پاکيت

 

GELORIA بازدید : 109 نظرات (0)

قاضی روی میز خم شد: خب دخترم

دلت می خواد با مادرت زندگی کنی یا پدرت؟

دخترک زیر چشمی به قاضی نگاه کرد. چشم گرداند
چند لحظه به زن و مرد خیره ماند
قاضی از مرد و زن خواست که برای چند دقیقه دادگاه را ترک کنند
دخترک با نگاه، رفتن آنها را دنبال کرد تا در بسته شد
قاضی از جا بلند شد
رفت و روی صندلی کنار او نشست: خب؟!
دخترک آه کشید: گیج شدم
قاضی خم شد و همان طور که موی اورا نوازش می کرد

پرسید: چرا؟
دخترک رو به او کرد

آخه سارا میگه خودمو نصف کنم

یه نصفه رو بدم به پدر نصفه ی دیگرو به مادر

این طوری هیچ کدوم تنها نمی مونن. مگه نه؟

 

GELORIA بازدید : 191 نظرات (0)

کاش من هم میتوانستم

مانند همه از

آغوش و بوسه های تو بنویسم

اما هیچ یادگاری از تو ندارم

تنها چیزی که در یادم است

تصویر و صدای توست

 

GELORIA بازدید : 99 نظرات (0)

ﭘﺴﺮﺍﯾﯽ ﮎ ... ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻦ ...

 

 

 

ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮎ ﺣﺘﯽ ﺧﺮﺍﺑﮑﺎﺭﯾﺎﺷﻮﻧﻮ ﺑﻬﺖ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﮕﻦ ..

 

 

 

ﻫﻤﻮﻧﺎ ﮎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﺎﺕ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﺟﺮﺋﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ

 

ﺣﺘﯽ ﻧﮕﺎﺕ ﮐﻨﻪ ...

 

 

 

 ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮎ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺧﯿﯿﯿﻠﯽ ﺍﺯﺕ ﻋﺼﺒﯿﻦ ﺍﮔﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺗﮏ 

 

 

 

ﺑﺰﻧﯽ ﻓﻮﺭﯼ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻦ ...

 

 

 

ﺍﻭﻧﺎ ﮎ ﺑﺨﺎﻃﺮﺕ ﻗﯿﺪ ﺷﯿﻄﻮﻧﯿﺎﺷﻮﻧﻮ ﻣﯿﺰﻧﻦ ...

 

 

 

 ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺎﯼ، ﺑﺎﺯﻡ ﺟﻮﺍﺑﺘﻮ ﻣﯿﺪﻥ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮎ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺸﺪﻩ ... 

 

 

 

ﻫﻤﻮﻧﺎ ﮎ ﻧﻘﻄﻪ ﺿﻌﻔﺸﻮﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﺗﻪ ...

 

 

 

 

בنیا رפּ با هــمچیــــטּ پـωـرےعـפּـض نمیڪنـــم

GELORIA بازدید : 78 نظرات (0)

دَمــہ اونــے كــہ تَنهاست گَرم.......  

 نـَـہ اینكــہ نَتونِستــہ با كَسـے باشـــہ نـَــہ؛ 

 بَلكــہ نَخواستـــہ با هَركَســے باشــہ

 

GELORIA بازدید : 96 نظرات (0)

برنامه رمان های عاشقانه یک برنامه کتاب آندروید میباشد

که شامل رمان های عاشقانه است که میتوانید رایگان همه رمان ها را مطالعه کنید

تعداد این رمان های عاشقانه در این کتاب رمان 18 عدد کتاب است.

اسم برخی از رمان ها توی عکس بالا اومده و تعدادی رو من میگم:

رمان پژوا و پژمان،رمان تراکم تنهایی،رمان تمنا برای نفس کشیدن

رمان خط هشتم،رمان دالان بهشت،رمان در مسیر آب و آتش

رمان دیوار به دیوار،رمان روزان دیروزم،رمان زیر شلاق زمستان

 

دانلود کتاب رمان های عاشقانه برای آندروید در ادامه مطلب. . .

 

GELORIA بازدید : 97 نظرات (0)

من برعکس خیلی ها:

رفــــــتارم تـــــــک نیــــــس...

↙ امثالــــــم کـــــــم نــــــیس.  ..

 فــــــازم غــــــم نیــــــس...

صِـــــــدام بَم نــــــیس... 

کمـــــــرم خــــــــَم نـــــــیس...

 حرفــــــام ســَـــــم نیــــــس...

چشـــــمام نـــــــَم نــــــیس... 

مـــــــن خـــــاص نیســــــــتم...

آس و پــــــاس نیســــــــتم...

دنبــــــال مخاطـــــــب خاص نیســــــــتم... 

 ↙ عاشـــــِق یاس نیســـــــتم...

 برای هیچکــــــــس لاستیـــــــــک زاپاس نیستـــــــَم... 

من عقـــــــــده ای و بی احسْْــاس نیســـــــــــتم

 بازم بگممممم؟؟؟؟؟ 

آقا من برعکـــــــــسه خیلـــــــــــی ها

یــــــــه آدم عادی و معمـــــــــــولی ام...

دوس دارم خودم باشم... 

 ↙ خوشم نــــــــمیاد از اونایــے که خودشـــــونو بــــــالاتر وبهتــــــــــر از بقیــــــه میبیــــــنن... 

ســــــاده باش...

خـــــــــودت باش...

 همیـــــــــــن...

 

GELORIA بازدید : 88 نظرات (0)

موهای یک زن خلق نشده

برای پوشانده شدن

یا برای باز شدن در باد

یا جلب نظر

یا برای به دنبال کشیدن نگاه

موهای یک زن خلق شده

برای عشقش

که بنشیند شانه اش کند , ببافد و دیوانه شود

عطر مو های یک زن فراموش شدنی نیست

دنیــــا فهمـید خیلی حــقیر است وقتی گفتم

 

یک تارمــوی " تـــــــــــــــــو " را به او نمیدهم...

 

GELORIA بازدید : 84 نظرات (0)

گاهی

به خاطر کسی که دوستش داری

باید عاشق بشی

تا مجبور نشی به کسی که دوستش نداری

بگی دوستت دارم

اینو

وقتی میفهمی که برای دوست داشته شدن

باید

جون بکنی

 

GELORIA بازدید : 84 نظرات (0)

به یاد کسی که

عاشق دریا بود اما قایق نداشت

به یاد کسی که

دلباخته سفر بود اما همسفر نداشت

به یاد کسی که

زجر کشید اما ضجه نزد

به یاد کسی که

زخم داشت اما ناله نکرد

به یاد کسی که

نفس میکشید اما همنفس نداشت

به یاد کسی که

خندید اما کسی غمش را ندید...

 

GELORIA بازدید : 60 نظرات (0)

زندگی من

یعنی

شیب خط گردنت

وقتی

به پهنای شانه ات می رسد

یعنی

رگ برجسته ی دست هایت

وقتی

آنها را در هوا تکان می دهی

یعنی

مهربانی شباهنگام و خواب آلودت

وقتی که می پرسی :

"سردت نیست؟"

یعنی

رگه های قرمز چشمانت

وقتی خستگی در چشمانت موج می زند

یعنی

موهای خیس روی پیشانیت

که به عطسه می اندازدت

زندگی من

یعنی...

تو !

یعنی

همین دلتنگی نفس گیر است

وقتی

این شعر را برایت می گفتم...

عادل دانتیسم

GELORIA بازدید : 76 نظرات (0)

و رویای ما به حقیقت پیوست

قلبهای ما به هم پیوست و زندگی آغاز شد
به تو رسیدم در اوج آسمان عشق

این بود قصه ی من و تو و سرنوشت
تو آمدی و دنیا مال من شد

همه ی انتظار و دلتنگی ها و غصه ها تمام شد
تو آمدی و عشق آمد و پیوند ما در کتاب عشق ثبت شد
باور نداشتم مال من شده ای

لحظه ای به خودم آمدم و دیدم همه زندگی ام شده ای
عشق معجزه نیست

حقیقتیست در قلب ها که پنهان است
به پاکی عشق

به لطافت با تو بودن و ما با هم آمده ایم

که به همه ثابت کنیم معنای عشق واقعی را
تو همانی که من میخواستم

مثل تو کسی در دنیا نیست برایم

مثل تو هیچگاه نیامد و نمی آید و نخواهد آمد

تو اولین و آخرینی برایم
و با عشق پرواز میکنیم

میرویم به جایی که تنها آرامش باشد در بینمان

تا در یک سکوت عاشقانه

و

در اوج آرامش

بدون هیچ غمی در آغوشت آرام بگیرم !
اینبار سکوت زیباست

چون درونش یک عالمه حرفهاست

حرفهایی در دلهای من و تو

که هم تو میدانی راز دلم را و هم من میدانم راز درونت را
و من ثابت کردم عشق هست

تو همیشه هستی

و

روزی میرسد

که ثابت خواهم کرد از عشقت خواهم مرد
و

من

و

تو

همسفران عشقیم تا ابد

این احساسم همیشه در قلبت بماند….

GELORIA بازدید : 75 نظرات (0)

گویی از درخت بلوط

 

افتاده ام

 

و ابرها را با خود پایین کشاندم  

 

طولانی ترین شب

 

برای آغاز کوتاه ترین نام ماه ی ست

 

که بیادم می اندازد

     

پرده ها را کنار بزنم

 

برف بگیرد

 

جز صدای برف

 

جز صدای قلب تو

 

صدایی ننشیند بر ظرفِ زمان  

 

سرم را بگذارم بر سینه ی خالی کسی که قلب ندارد

 

اما هنوز زنده است!  

 

نور را در جیب هایم ریختم

 

خورشید را به آسمان خانه ی شما گذاشتم

 

و گریختم

 

نگرانی را دی شب

 

بر پاهای عروسک خواباندم

  

شوق رسیدن در من است

 

و می خواهم فردا را با خط خوش بنویسم

 

و بدانم حاصلضرب مهربانی

 

دست های توست

 

و تو حرف هایی بزنی

 

که ندانم در کدام سال زندگی می کنم

 

و ماه همسایه دیوار به دیوار من است

 

بنادر را درک کردم

 

کشتی را درک کردم

 

دریا را درک کردم

 

که چیزی کم دارد

   

کاش

 

در خواب یادم بماند

 

صدایت بزنم

 

و تو یادت بماند برگردی و نگاه کنی !

 

GELORIA بازدید : 87 نظرات (0)
GELORIA بازدید : 145 نظرات (0)

 

 قسمتهایی از متن رمان عسل تلخ :
 
نیگاش کن مرده شور برده رو چه جوری غور کرده هیچوقت مثل ادم نمیمونه که
محترم: ولش کن بابا چه توقعی ازش داری روز روزشم با یه من عسل نمیشه چشیدش چه برسه به حالا که جینیگیلی مستونش داره میره راضیه که ان دو را میپایید نیشش تا بناگوش باز شد طوری که لب و لوچه اش دندان های زرد و فاصله دارش را ریخت بیرون شرکت سرش غر زد تو دیگه چته هار شدی؟پتیاره قرشمال
راضیه میل بافتنی را کنار انداخت و با خلق تنگ جواب داد وا چرا دق و دلیتو سر من خالی میکتنی دلت از زندی سگیت پره به من چه شوکت که از دعوا راه انداختن ابایی نداشت و احساس قلدری میکرد خیلی غلیظ جواب داد زرشک اخه گوشکوب تو چی هستی که من بخوام دق و دلیمو سرت خالی کنم
 
برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید . . .
 
GELORIA بازدید : 345 نظرات (0)

اتاق کاملا به هم ریخته بود و بوی تند سیگار فضای ان را پر کرده بود. انگار کسی ساعتها یا حتی روزها در انجا سیگار می کشیده است به طوری که هر تازه واردی در بدو ورود از بوی تند و زننده ان مشمئز می شد.

سروش بی حوصله لباس عوض می کرد یک دست کت و شلوار و یک نگاه سطحی در اینه اما هیچ یک باب دلش نبود و ارزو می کرد هرگز به این مراسم پای نگذارد. ولی مثل اینکه چاره ای نداشت.حکم پدر بود و بس.بالاخره هم علی رغممیل باطنی اش به دلیل احترام به شخصیت خود و پدر یکی از شیک ترین کت و شلوارهایش را پوشید و بدون اینک هدر اینه نظری بیندازد روی تخت ولوشد.

سیگار روشن را از گوشه زیر سیگاری برداشت و بین لبهایش قرار داد و به سقف خیره ماند . در چهره جذاب و مردانه اش غمی جانکاه لانه کرده بود .رنگ به چهره نداشت فروغ و درخشش از چشمان سبز رنگ گیرایش گریخته بود. مثل یک بیمار مالیخولیایی به فکر فرو رفته بود.

بعد ازمشاجره و بحث های یک ساله بالاخره پدر موفق و او حاضر به چشم پوشی از دختری شده بود کهتمام قلبش را تسخیر کرده بود.

در عالم خود بود که صدای در او را مجبور کرد با عجله سیگار را در زیر سیگاری خاموش کند. چند لحظه بعد مادرش ( شیرین ) در حالی که لبخندی بر لب و کرواتی بسیار زیبا و هماهنگ با رنگ چشمان او در دست داشت وارد اتاق شد و با تعجب پرسید: -هی پسر چه کار می کنی ؟ چه خبره!…بوی گند سیگار تموم اتاقت رو پر کرده!

و نگاهی به سروش انداخت که با فریاد او در امیخت.
-چرا با لباس مهمانی ولو شدی روی تخت؟…الان چروک میشه ها.
و غرولندکنان به طرف پنجره رفت پذده های ابی گلدار را کنار کشید.پنجره را باز و هوای الوده و کثیف را با کتابی که از قفسه برداشت بیرون راند. قدری خشبو کننده هلو که معمولا سروش برای از بین بردن بوی سیگار میزد اسپری کردو گفت:- به جای اینکه به خودت عطرو اودکلن بزنی این سیگار مسخره رو دود میکنی.
اگه پدرت متوجه سیگار کشیدنت بشه می دونی که چه عکس العملی نشون می ده. سروش گویی در دنیای دیگری به سر می برد به سختی تکانی خورد و لبه تخت نشست و در حالی کحه سعی در دزدیدن نگاهش داشت گفت: – مادر بس کن … تورو خدا بس کن …!

جهت دانلود به ادامه مطلب بروید...

فروشگاه سایت
تبلیغات ویژه

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
ツ گـــــــــلــــــــــوریــــــــــاツ
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    دختر یا پسر ايده آل براي ازدواج از نظر شما کدام است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 10
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 41
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 55
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 618
  • بازدید ماه : 1,622
  • بازدید سال : 4,759
  • بازدید کلی : 72,910
  • کدهای اختصاصی